اولین مسلمان بعد از پیامبر کیست؟
 
مسیرت مشخص امیرت مشخص نکن دل دل ای دل بزن دل به دریا

 اولين مسلمان بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله) امام علي (عليه السلام) است

چرا سنيها هميشه اصرار دارند ابوبكر اولين كسي است كه به دين اسلام در آمد در حالي كه در كتب معتبرشان آمده است كه اولين مسلمان امير المؤمنين امام علي عليه السلام است ؟؟

اين حقيقت را با مراجعه به احاديث نبوى ، اقوال اميرالمؤمنين عليه السلام ، صحابه وتابعين ونظرات علماي اهل سنت بدست مي آوريم :

اقوال پيامبر (صلى الله عليه وآله) :

1 ـ پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد : «أوّلكم وارداً ـ وروداً ـ عليَّ الحوض أوّلكم إسلاماً، عليُّ بن أبي طالب» نخستين كسى كه در حوض بر من وارد مى شود، كسى است كه پيش از همه اسلام آورده است و او على بن ابى طالب است .
اين روايت را حاكم با تأييد صحّت آن در «مستدرك»، و خطيب بغدادى در «تاريخ» خود نقل كرده اند، و در «استيعاب» و «شرح ابن ابى الحديد» نيز آمده است(1).
2 ـ رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) خطاب به حضرت زهرا(عليها السلام) فرمود : «زوّجتكِ خير اُمّتي، أعلمهم علماً، وأفضلهم حلماً، وأوّلهم سلماً»(2) تو را به همسرى بهترين فرد امّتم درآورده ام; زيرا داناتر و بردبارتر از همه، و در اسلام مقدّم بر همه است .
3 ـ پيامبر )صلى الله عليه وآله ) دست على (عليه السلام) را گرفته، فرمود : «إنَّ هذا أوّل من آمن بي، وهذا أوّل من يصافحني يوم القيامة، وهذا الصدِّيق الأكبر»(3) اين ـ على ـ اوّلين كسى است كه به من ايمان آورد، و در روز قيامت اوّلين كسى خواهد بود كه با من مصافحه خواهد كرد و او صدّيق اكبر است.
4 ـ ابوبكر و عمر از فاطمه(عليها السلام) خواستگارى كردند; امّا پيامبر به آنها جواب ردّ داده فرمود : هنوز فرمانى در اين باره براى من صادر نشده است; امّا وقتى كه على(عليه السلام) از او خواستگارى كرد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) بدون درنگ پذيرفت و به فاطمه(عليها السلام)فرمود : «زوّجتكِ أقدم الاُمّة إسلاماً» تو را به همسرى اولين مسلمان درآوردم.
اين روايت را جمعى از اصحاب مانند اسماء بنت عميس و اُمّ أيمن و ابن عبّاس و جابر بن عبدالله، نقل كرده اند(4).


اقوال امير المؤمنين عليه السلام :

5ـ امير المؤمنين (عليه السلام ) مى فرمايد : «أنا عبدالله ، وأخو رسول الله ، وأنا الصدّيق الأكبر ، لا يقولها بعدي إلاّ كاذبٌ مُفتر ; ولقد صلّيتُ مع رسول الله قبل الناس بسبع سنين ، وأنا أوّل من صلّى معه» من بنده خدا و برادر پيامبر هستم، من صدّيق اكبرم و پس از من هر كس چنين ادّعايى كند ، دروغگو و افترا زننده است، و من كسى هستم كه هفت سال پيش از همه با پيامبر نماز خوانده ام، و من اوّلين فرد نمازگزار با پيامبر هستم .
اين روايت را ابن أبى شيبه(5)، و نسائى(6)، و ابن ماجه(7)، و حاكم(8)، و طبرى(9)، با سند صحيح و راويان ثقه نقل كرده اند .
6 ـ نيز مى فرمايد: «عبدتُ الله قبل أن يعبده أحد من هذه الاُمّة خمس سنين»(10) من پنج سال خدا را پيش از اينكه كسى عبادت كند عبادت كرده ام .
7 ـ همچنين از امام علي رسيده است: «ما أعرف أحداً من هذه الاُمّة عبَدَ الله بعد نبيّنا غيري ، عبدتُ الله قبل أن يعبده أحد من هذه الاُمّة تسع سنين»(11)
پس از پيامبر هيچ كس جز من نبود كه خدا را عبادت كند ; زيرا نُه سال پيش از آنكه كسى از اين امّت خدا را عبادت كند ، خدا را عبادت كرده ام .
8 ـ همچنين فرمودند : «بُعث رسول الله(صلى الله عليه وآله) يوم الإثنين ، وأسلمتُ يوم الثُلاثاء»(12) پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) روز دوشنبه به پيامبرى مبعوث شد و من روز سه شنبه ايمان آوردم .
9 ـ از امام علي (عليه السلام) آمده است : «صلّيتُ مع رسول الله(صلى الله عليه وآله) ثلاث سنين ، قبل أن يصلّي معه أحدٌ من الناس» من سه سال پيش از آنكه كسى با پيامبر نماز بگزارد، نماز خوانده ام . اين روايت را احمد با دو سند نقل كرده است(13) .
10 ـ در أشعارى كه حضرت علي(عليه السلام) براى معاويه نوشته كه برخى از علماى اهل تسنن نيز آن را ذكر كرده اند(14)، آمده است :
سبقتُكمُ إلى الإسلام طُرّاً *** غلاماً ما بَلَغْتُ أوان حلمي من نوجوان بودم و هنوز بالغ نشده بودم كه پيش از همه شما ايمان آورده و مسلمان شدم .


اقوال صحابه :

11 ـ انس بن مالك مى گويد : «نُبِّئ ـ بُعث ـ النبيُّ(صلى الله عليه وآله) يوم الإثنين ، وأسلم عليٌّ يوم الثلاثاء» پيامبر در روز دوشنبه مبعوث شد و
على روز سه شنبه اسلام آورد
. و در عبارت ديگرى آمده است : «بُعث رسول الله(صلى الله عليه وآله)يوم الإثنين وصلّى عليٌّ يوم الثلثاء» رسول خدا روز دوشنبه مبعوث شد و على روز سه شنبه نماز خواند . و اين روايت را ترمذى در «جامع» خود و حاكم در «مستدرك» نقل كرده اند(15)، و در «شرح نهج البلاغه» ابن ابى الحديد نيز آمده است .
12 ـ عبدالله بن عبّاس مى گويد : «لعليٍّ أربع خصال ليست لأحد : هو أوّل عربيٍّ وأعجميٍّ صلّى مع رسول الله(صلى الله عليه وآله) . . .»(16)على(عليه السلام) چهار خصلت دارد كه هيچ شخص ديگرى ندارد: او اوّلين فرد در ميان عرب و عجم است كه با پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)نماز خوانده است...
13 ـ و نيز عبدالله بن عبّاس مى گويد : «فرض الله تعالى الاستغفار لعليّ في القرآن على كلّ مسلم ، بقوله تعالى : (رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلاِِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا
بِالاِْيمَانِ)(17)»(18) خداوند در قرآن طبق آيه : «پروردگارا ! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند ، بيامرز» طلب مغفرت براى على(عليه السلام) را بر همه مسلمانان واجب كرده است ; و لذا هر كس بعد از على مسلمان شده و يا مى شود براى على طلب مغفرت مى كند .
14 ـ سلمان فارسى مى گويد : «أوّل هذه الاُمّة وروداً على نبيّها الحوض أوّلها إسلاماً عليّ بن أبي طالب(رضي الله عنه)»(19) اوّلين كسى كه از اين امّت در حوض كوثر بر پيامبر وارد مى شود ، اوّلين مسلمان يعنى على بن ابى طالب است .
15 ـ عمر بن خطّاب ; ابن عبّاس مى گويد : جماعتى نزد عمر درباره نخستين مسلمان با هم بحث مى كردند، و من از عمر شنيدم كه گفت : «أمّا عليّ فسمعتُ رسول الله يقول فيه ثلاث خصال ، لوددتُ أن تكون لي واحدة منهنَّ ، وكانت أحبَّ إليَّ ممّا طلعت عليه الشمس ; كنت أنا وأبو عبيدة وأبو بكر وجماعة من أصحابه إذ ضرب النبيُّ(صلى الله عليه وآله) على منكب عليٍّ(رضي الله عنه) فقال له : «يا عليُّ! أنت أوّل المؤمنين إيماناً ، وأوّل المسلمين إسلاماً ، وأنت منّي بمنزلة هارون من موسى»(20)» امّا على، من خود از پيامبر شنيدم كه درباره او فرمود : سه خصلت و ويژگى در على است ـ و من آرزو داشتم كه اى كاش يكى از آنها براى من بود كه از همه دنيا برايم محبوب تر بود ـ : روزى من و ابوعبيده و ابوبكر و گروهى از اصحاب نزد پيامبر بوديم كه حضرت دست بر شانه على زد و به او فرمود : «يا على تو اوّلين مؤمن هستى كه ايمان آوردى، و اولين مسلمان هستى كه اسلام آوردى، و تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى هستى» .
16 ـ محمّد بن ابوبكر نامه اى به معاويه نوشت كه در بخشى از آن آمده است : «فكان أوّل من أجاب و أناب ، وصدّق ووافق ، وأسلم وسلّم ، أخوه وابن عمِّه عليُّ بن أبي طالب . . . أوّل الناس إسلاماً ، وأصدق الناس نيّة . . . يالك الويل ، تعدل نفسك بعليٍّ وهو وارث رسول الله ، ووصيّه وأبو ولده ، وأوّل الناس له اتِّباعاً ، وآخرهم به عهداً ، يخبره بسرِّه ، ويشركه في أمره»(21) اوّلين كسى كه دعوت پيامبر(صلى الله عليه وآله) را پذيرفته و به سويش رفت، و او را تصديق نموده و با او همراه شد، و اسلام آورده تسليم گشت، برادر و پسر عموى پيامبر ، على بن ابى طالب است . . . در اسلام پيشتاز، و در نيّت صادق تر از همه بود . واى بر تو اى معاويه! خود را با على قياس كرده و هم وزن او مى دانى؟! در حالى كه او وارث و وصىّ و پدر فرزندان پيامبر است و اوّلين پيرو پيامبر و آخرينِ آنها در پايبندى به عهد خود با اوست، پيامبر از أسرار خود او را آگاه و در امورش شريك مى كرد .
7ـ امام محمّد بن على الباقر(عليهما السلام) مى فرمايد : «أوّل من آمن بالله عليُّ بن أبي طالب ، وهو ابن إحدى عشرة سنة»(22) اوّلين كسى كه به خدا ايمان آورد على بن ابى طالب بود كه در آن هنگام يازده سال داشت .
و ابوذر غفارى(23)، جابر بن عبدالله انصارى(24) مالك بن حارث اشتر(25) نيز از جمله كسانى هستند كه به اولين مسلمان بودن على(عليه السلام) اقرار نموده اند.


اقوال علماي اهل سنت :

17 ـ ابوجعفر اسكافى مى گويد: «واذا تأمّلنا الروايات الصحيحة والأسانيد القوية الوثيقة وجدناها كلّها ناطقة بانّ علياً(عليه السلام)اوّل من اسلم»; «و هر گاه در روايات صحيحه و سندهاى قوى و مورد اطمينان تأمل كنيم مى يابيم كه همگى متّفق القولند كه على(عليه السلام)اوّلين مسلمان است».(26)
18 ـ ذهبى مى گويد: «ثبت عن ابن عباس قال: اوّل من اسلم علىّ»; «از ابن عباس ثابت شده كه اولين مسلمان على است».(27)
19 ـ محبّ طبرى مى گويد: «بعث النبىّ(صلى الله عليه وآله) يوم الاثنين واسلم علىّ ـ (رضي الله عنه) ـ يوم الثلثاء وهو صبىّ»; «پيامبر(صلى الله عليه وآله) روز دوشنبه مبعوث شد و على(رضي الله عنه) روز سه شنبه اسلام آورد در حالى كه نوجوان بود».(28)
20 ـ ابن عبد ربّه از ابو الحسن نقل مى كند كه گفت: «اسلم علىّ وهو ابن خمس عشرة سنة وهو اوّل من شهد ان لا اله الاّ الله وانّ محمّداً رسول الله»; «على(عليه السلام) در سنّ پانزده سالگى اسلام آورد، و او اوّل كسى بود كه شهادت به لا اله الاّ الله و محمّد رسول الله داد».
21 ـ شيخ محمّد خضرى درباره حضرت على(عليه السلام) مى گويد: «فكان اوّل من اجاب الى الاسلام»; «... على(عليه السلام) اوّل كسى بود كه دعوت به اسلام را پذيرفت».(29)
22 ـ شيخ محمّد صبّان مى گويد: «امّا على فقد اسلم وهو ابن ثمان سنين وقيل غير ذلك قديماً. بل قال ابن عباس وزيد بن ارقم وسلمان الفارسى وجماعة آخرون: انّه اوّل من اسلم. ونقل بعضهم الإجماع عليه»; «امّا على(عليه السلام) او كسى بود كه در سنين هشت سالگى اسلام آورد. و برخى غير اين قول را نيز گفته اند. بلكه ابن عباس و زيد بن ارقم و سلمان فارسى و جماعتى ديگر گفته اند كه او اوّل مسلمان است. و برخى نيز ادّعاى اجماع بر اين امر نموده اند».(30)
23 ـ دكتر محمّد عبده يمانى مى نويسد: «وهو اوّل من اسلم من الفتيان واوّل من صلّى خلف رسول الله(صلى الله عليه وآله)»; «على(عليه السلام) اوّل مسلمان از جوانان است و اوّل كسى است كه پشت سر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نماز به جاى آورده است».(31)
24 ـ زرندى حنفى مى گويد: «اميرالمؤمنين وامام المتقين على بن ابى طالب، اوّل من آمن به وصدّقه من المؤمنين»; «اميرالمؤمنين و امام متّقين على بن ابى طالب، اول كسى است كه به رسول خدا ايمان آورده و از مؤمنان اوّل كسى است كه او را تصديق كرده است».(32)
25 ـ ابن اسحاق مى گويد: «كان اوّل من ذكر آمن برسول الله(صلى الله عليه وآله) وصلّى معه وصدّقه بما جاء به من عندالله على بن ابى طالب وهو يومئذ ابن عشر سنين. وكان ممّا انعم الله على علىّ بن ابى طالب(عليه السلام) انّه كان في حجر رسول الله(صلى الله عليه وآله) قبل الاسلام»; «اوّل مردى كه به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ايمان آورد و با او نماز گزارد و هر آنچه بر او نازل شد تصديق كرد، على بن ابى طالب(عليه السلام)بود، او در آن هنگام ده سال داشت. و از جمله نعمت هاى خداوند بر او اين كه قبل از اسلام در دامان رسول خدا(صلى الله عليه وآله)پرورش يافت».(33)
26 ـ ابن ابى الحديد معتزلى مى نويسد: «ما اقول في رجل سبق الناس الى الهدى، آمن بالله وعبده، وكل من في الارض يعبد الحجر ويجحد الخالق، لم يسبقه احد الى التوحيد الاّ السابق الى كل خير محمّد رسول الله(صلى الله عليه وآله)»; «چه بگويم درباره كسى كه از همه به هدايت پيشى گرفت، به خدا ايمان آورده و عبادت كرد در حالى كه تمام مردم روى زمين سنگ را عبادت مى كرده و خالق را منكر بودند. كسى او را در توحيد سبقت نگرفت به جز سابق به هر خير، محمّد رسول خدا(صلى الله عليه وآله)».(34)
27 ـ اساتيدى چون: على جندى، محمّد ابوالفضل ابراهيم، محمّد يوسف محجوب نقل كرده اند كه «وقد ذهب اكثر اهل الحديث الى انّه ـ علىّ ـ اوّل الناس اتّباعاً لرسول الله وايماناً به، ولم يخالف في ذلك الاّ الأقلّون، ومن وقف على كتب اصحاب الحديث تحقق ذلك، واليه ذهب الواقدى والطبرى، وهو القول الّذي رجّحه ونصره صاحب كتاب (الاستيعاب) لابن عبد البر»; «اكثر اهل حديث برآنند كه على(عليه السلام) اوّل كسى است كه به متابعت از رسول خدا پرداخته و به او ايمان آورده است، و به جز اندكى در اين امر مخالفت نكرده اند. و كسى كه بر كتاب هاى اصحاب حديث واقف باشد، به اين نتيجه مى رسد. و اين، رأى واقدى و طبرى است. و اين قول را صاحب «استيعاب» (ابن عبد البر) ترجيح داده و آن را نصرت كرده است».(35))
1 ـ المستدرك على الصحيحين 3 : 136 3/147، ح 4662; تاريخ البغدادي 2 : 81 ; الاستيعاب 2 : 457 القسم الثالث/1091، شماره 1855 ; شرح نهج البلاغة 3 : 258 13/229، خطبه 238.
2 ـ اين حديث را خطيب در كتاب المتفق و سيوطي در جمع الجوامع، چنانكه در ترتيب آن آمده 6: 398 كنزل العمال 11/605، ح 32926 نقل كرده اند.
3 ـ المعجم الكبير 6/269،ح 6184ـ كفاية الطالبص 187،باب 44ـ كنز العُمّال11/616،ح 32990
4 ـ شرح نهج البلاغه 3 : 257 13/228، خطبه 238.
5ـ المصنّف 12/65 ، ح 12133 .
6 ـ خصائص أمير المؤمنين ص 25 ، ح 7; در السنن الكبرى 5/107 ، ح 8395 .
7 ـ سنن ابن ماجة 1/44 ، ح 120 .
8 ـ المستدرك على الصحيحين 3/121 ، ح 4584 .
9 ـ تاريخ الاُمم والملوك 2 : 213 2/310 .
10 ـ الاستيعاب 2 : 448 القسم الثالث/3/1095 ، شماره 1855; الرياض 2 : 158 3/100 ; السيرة الحلبيّة 1 : 288 1/271 .
11 ـ مراجعه شود : خصائص أمير المؤمنين، نسائى : 3 ص 27 ، ح 8 ; و در السنن الكبرى 5/107 ، ح 8396 .
12 ـ الصواعق المحرقة : 72 ص 120; تاريخ الخلفاء، سيوطى : 112 ص 156 .
13 ـ فضائل الصحابة ، أحمد بن حنبل 2/682 ، ح 1165 و 1166 .
14ـ تاريخ ابن عساكر 12/397ـ شرح نهج البلاغة ابن ابى الحديد4/122خ 56ـ الصواعق المحرقة، 133.
15 ـ سنن ترمذى 2 : 214 5/598 ، ح 3728; المستدرك على الصحيحين 3 : 112 3/121 ، ح 4587; شرح نهج البلاغة 3 : 258 13/229 ، خطبه 238.
16 ـ مراجعه شود : المستدرك على الصحيحين 3 : 111 3/120 ، 4582 ; و الاستيعاب 2 : 457 القسم الثالث/1090 ، شماره 1855 .
17 ـ حشر : 10 .
18 ـ مراجعه شود: شرح نهج البلاغة 3 : 256 13/224 ، خطبه 238 .
19 ـ مراجعه شود: الاستيعاب 2 : 457 القسم الثالث/1090 ، شماره 1855 ; و شرح نهج البلاغة 13/229 ، خطبه 238 .
20 ـ مراجعه شود : مناقب خوارزمى ص 55 ; و شرح نهج البلاغة 3 : 258 13/230 ، شماره 238 .
21 ـ وقعة صفّين : 133 ص 118 .
22 ـ شرح نهج البلاغة 3 : 260 13/235 ، خطبه 238 .
23ـ مراجعه شود : الاستيعاب 2 : 456 القسم الثالث/1090 ، شماره 1855 .
24ـ مراجعه شود : تاريخ الاُمم والملوك 2 : 211 2/310 ; شرح نهج البلاغة 3 : 258 13/229 ، خطبه 238 .
25ـ مراجعه شود : وقعة صفّين : 268 ص 238; شرح نهج البلاغة 1 : 484 5/190 ، خطبه 65 .
26. شرح ابن ابى الحديد، ج 13، ص 224، خطبه 238.
27. تاريخ الاسلام، عهد الخلفاء الراشدين، ص 624.
28. التنبيه و الاشراف، ص 198.
29. تاريخ الأمم الاسلامية، ج 1، ص 400; مشهد الامام علىّ فى النجف، ص 35.
30. اسعاف الراغبين در حاشيه نور الابصار، ص 148.
31. علّموا اولادكم محبّة آل بيت النبى(صلى الله عليه وآله)، ص 101.
32. نظم درر السمطين، ص 17.
33. تاريخ الأمم و الملوك، ج 2، ص 213; مشهد الامام علىّ فى النجف، ص 34.
34. شرح ابن ابى الحديد، ج 3، ص 260.
35. سجع الحمام فى حكم الامام، ص 5; الاستيعاب، ج 2، ص 457 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

با سلام خدمت شما عزیزان..وبلاگ پیش رو وبلاگی شخصی است که با استفاده از منابع معتبر تلاش کرده تا شبهات وارده به شیعیان را به طور کاملا منطقی و دقیق پاسخ دهد...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها